کابوس بازگشت به افغانستان !
على طاهرى

سال هاست که شاهد آورگان و مردم گریخته از جنگ افغانستان در ایران و اقصی نقاط جهان هستیم. خبر اخراج افغانی ها و بازگرداندشان به افغانستان مدتی است که زندگی را به کام افغانی ها تلخ کرده تا جایی که حتی حاضرند خودکشی کنند اما به افغانستان برنگردند (پریدن یک پناهجوی افغانی در بیمارستانی در مشهد که چندی پیش به قصد ممانعت از بازگشت به افغانستان یکی از هزاران مورد است). بازتاب داخلی این خبرها لااقل در مطبوعات رژیم مرتجع اسلامی به علت "وجود بیکاری در ایران و حل آن با برگرداندن پناهجویان افغانی" اقامه دلیل می شود. مثلا گفته میشود اگر سه میلیون افغانی به کشورشان بازگردند بسیاری از ایرانیان به سر کار خواهند رفت!

زنان و کودکان
بخش بزرگی از پناهندگان افغانی٬ زنان و کودکان هستند. یک مسئول گروه بحران سازمان ملل گفت: حقوق زنان افغانی در حال از دست رفتن است. طالبان هر روز بر دامنه خشونت های خود می افزایند. آنها می خواهند نشان دهند که  می توانند هر کاری که می خواهند در هر نقطه ای از افغانستان٬ حتی مناطق تحت مراقبت امنیتی بالا٬ انجام دهند. شدت حملات طالبان به مدارس دخترانه افزایش یافته است. برآوردها نشان می دهد که به طور متوسط در هر روز یک مدرسه دخترانه بمباران و یک معلم کشته می شود. بنا بر گزارش دیده بان حقوق بشر٬ در چند ناحیه از افغانستان این مدارس به کلی تعطیل شده اند و نزدیک به یک سوم تمام افغانستان از مدارس دخترانه به کلی محروم است .

به گزارش سرویس اخبار و اطلاعات حقوق بشر سازمان ملل٬ از اول سال میلادی طبق آمارها 185 زن و دختر توسط اعضای خانواده خود به قتل رسیده اند و بسیاری از موارد نیز پنهان مانده و گزارش نشده است. صفیه عمه جان٬ از فعالان حقوق بشر و مدیر کل وزارت امور زنان افغانستان٬ سال گذشته در قندهار ترور شد. پس از مرگ وی یکی از فرماندهان ارشد طالبان در بیانیه ای قتل او را اعدام خوانده و گفت: "ما بار ها و بار ها اعلام کردیم که هر کس برای دولت کار کند کشته می شود "

امی گودمن در بخشی از مصاحبه اش در مورد این ترور و وضعیت زنان چنین می پرسد: بر زنان در آنجا چه می گذرد؟ یک یا دو سال پیش بود که لارا بوش گفت زنان در افغانستان آزادی شان را بدست آورده اند....خیلی با مزه است که بوش و لارا را آزادیخواه ببینی! این یک پروپاگاند جنگی بود تا آمریکایی ها بگویند ما نه تنها انتقام 11 سپتامبر را می گیریم بلکه زنان را نیز آزاد می کنیم .

در 5 سال گذشته زنان افغانی در غرب کشور دست به خود سوزی می زنند. ده ها زن خود را از این طریق کشته اند. زنان دارند بهای جنگ را می دهند. اسلامیست ها به آنها حمله می کنند چون آنها را هم دست آمریکایی ها یا دولت مرکزی دست نشانده امریکا در افغانستان می دانند. اوضاع زنان در کابل از جاهای دیگر بهتر است. آنها آزادی پوشش دارند٬ کمی بیشتر به اشتغال و بهداشت  دسترسی دارند و از این قبیل. اما بيشتر آنها از ترس کشته شدن هنوز با برقع رفت و آمد ميکنند. ولی وقتی پا از کابل بیرون می گذارید٬ احساس می کنید کشور زیر کنترل طالبان است. هنوز حکومت اوباش اسلام سیاسی بر افغانستان بر قرار است و زنان گرفتار آن هستند . طالبان در بخشى و جمهورى اسلامى افغانستان در بخشى ديگر.

ملالی جویا یک فعال زن افغانی در سخنرانی خود در کانادا چنین گفت: ... بنا بر گزارش سازمان ملل افغانستان کشوری است که با فاجعه زیستی به مراتب بدتر از سونامی روبروست. هر روز 700 کودک و 50-70 زن به علت نبود خدمات بهداشتی جان خود را از دست می دهند. بنا بر بررسی اخیر یونیفام٬ خودکشی در میان زنان افغانی به طور وحشت انگیزی بالا می رود. 65 درصد از هر 50 هزار زن در کابل خودکشی را تنها راه نجات از مصایب و فلاکت خود می بینند و  اکثریت زنان افغانی قربانی خشونت جنسی و روانی هستند. در کشوری که بیش از هر چیز به بازسازی نیاز دارد٬ 40 درصد نیروی کار بیکارند و اکثریت عظیم زیر خط فقر زندگی می کنند. افغانستان در لیست توسعه انسانی سازمان ملل٬ در میان 177 کشور در رتبه 175 قرار دارد .

بازگرداندن مهاجران و پناهجویان افغانی
در اين اوضاع٬ برنامه ای زمان بندی شده و منظم برای برگرداندن پناهجویان افغانی در جریان است. بیشترین تعداد پناهجویان افغانی در ایران (3 میلیون نفر) و پاکستان (دو و نیم میلیون نفر) زندگی میکنند. پاکستان از اکتبر 2007 نام نویسی از تمام افغانی هایی را که در این کشور زندگی می کنند آغاز کرده است. نام نویسی افغانی های ساکن پاکستان با کمک آژانس پناهجویان سازمان ملل انجام می شود و ده ها هفته طول می کشد. طی سی سال اخیر٬ دو میلیون و 500 هزار افغان در پاکستان پناه گرفته اند٬ حدود نیمی از این پناهنگان در اردوگاه زندگی می کنند. بعد از سقوط حکومت طالبان در سال 2001 ٬ تعداد کمی از این افراد به افغانستان بازگشتند. در نتیجه نام نویسی از افغان ها٬ اطلاعات شخصی افرادی که در پاکستان زندگی می کنند٬ در اختیار دولت این کشورر قرار می گیرد و نظارت بر آنها آسان تر می شود. همچنین کارتهای شناسایی به افغانی ها داده می شود که با آن می توانند سه سال دیگر در افغانستان بمانند. (بی بی سی)

در ایران نیز در چند سال اخیر بارها سختگیری در مورد پناهجویان افغانی زیادتر شده است. اما این سخت گیری ها بی نتیجه بوده و بسیاری از پناهندگانی که به افغانستان اخراج شدند٬ دوباره به ایران بازگشتند. آخرین موج از 6 آبان آغاز شده است. ایسنا در گزارشی گفتگویی با "مدیر کل اشتغال اتباع خارجی وزارت کار و امور اجتماعی" رژيم دارد که در آن این مرتجع فاشيست با اشاره به حضور حدود سه میلیون افغانی در کشور می گوید: حدود 900 هزار نفر از این تعداد دارای مجوز اقامت در ایران هستند و مابقی آنها که امار دقیقی از انها در دست نیست به صورت غیر مجاز در ایران اقامت دارند و از میان آنها تنها هزار نفر پروانه کار دارند . صالحی مرام تصریح کرد: برای اجرای فاز اول این طرح ابتدا شناسایی  مراکز تجمع افاغنه صورت می گیرد که طرح را برای اجرای فاز دوم آن آماده می کند. از این تاریخ به بعد تیمهای متشکل از وزارت کشور ٬ نیروی انتظامی٬ دادستانی٬ وزارت بازرگانی به همراه  بازرسان وزارت کار رژیم آدمکشی اسلامی٬ به مراکزی که از اتباع افغانی بدون مجوز استفاده می کنند٬ رفته و نسبت به دستگيرى و اخراج آنها اقدام می کنند. معاون وزارت کار رژیم اسلامی پیش بینی کرده است که تا پایان سال 500 هزار نفر از اتباع غیر مجاز افغان از ایران اخراج شوند. اما کارفرمایان ایرانی ترجیح می دهند از کارگران افغانی استفاده کنند که هم خوب کار می کنند  و هم حقوق کمتری می گیرند و هم مشکلی از بابت بیمه و مالیات ندارند. اکثر افغان های ساکن ایران کارهای سخت و سنگین انجام می دهند و پیدا کردن جایگزینی مناسب٬ حتی با وجود سیلی از بیکاران در داخل ایران٬ کار آسانی نیست. حضور کارگران مهاجر در فعالیت های بخش خصوصی و به خصوص در شهرهای بزرگ چشمگیر است. حتی در بخش دولتی نیز از آنها در طرح های مختلف ساختمانی٬ راه سازی و نیرو استفاده می کنند. ارزان بودن نیروی کار و مسئول نبودن کارفرما در هنگام بروز حادثه از جمله دلایل به کار گرفتن اين نیروهاست . هرچند در موارد ديگر هم مسئوليتى ندارند. اما کارگر مهاجر موقعيتى بدتر دارد.

 

دشواری های ایجاد شده برای پناهجویان افغانی در ایران٬ بیش از همه تاثیر خود را بر زندگی کودکان و زنان می گذارد. تحصیل کودکان افغانی در این سال ها بسیار دشوار و تقریبا غیر ممکن شده است. تعداد بسیار اندکی از این کودکان می توانند در ایران به مدارس رسمی راه بیابند و درس بخوانند.  بیشتر آنها در مدارس خودگردان که به همت زنان و مردان جوان نوع دوست و حامی کودکان برپا شده درس می خوانند. جرم این کودکان مهاجرت و فرار والدینشان از جنگ است و به همین جرم از پایه ای ترین حق یک کودک از جمله تحصیل محرومند. چند ان جی او نیز در این زمینه به این مدارس خودگردان کمک رسانی می کنند. اگر سری به این مدارس بزنید خواهید دید که چگونه  بچه ها با کم ترین امکانات و در بدترین شرایط مشتاق آموختن اند. بسیاری از آنها کار می کنند . 2 تا 3 ساعت از روز را در مدرسه درس می خوانند و باقی روز را به کارهای سخت می پردازند با حقوق اندک٬ بسیار اندک. از حدود دو سال پیش که زمزمه بازگشت افغانی ها بیشتر شد٬ بیشتر این مدارس تعطیل شدند. همچنین در همین راستا از معلم ها تعهد می گیرند که دیگر به بچه های افغانی درس ندهند! در آخرین خبر ایسنا گزارش داد که ثبت نام دانش آموزان اتباع بیگانه در پایه های پیش دانشگاهی٬ فنی و حرفه ای و کار و دانش ممنوع اعلام شد.  

در جشن روز کودک٬ دانش آموزان و معلم یکی از مدارس در پارک لاله به این مسئله اعتراض داشتند. معلم می گفت: چند ماه پیش که آمدند مدرسه ما را تعطیل کنند من مقاومت کردم و می گفتم  آخر مگر جرم است که نمیگذارم بچه ها تباه بشوند. مگر جرم است که نمیگذارم این ها قاچاقچی و معتاد بشوند؟ هر چه از بچه ها خواستم به خانه هایشان برگردند قبول نکردند. آن قدر ایستادند و اعتراض کردند که از خیر بازداشت من گذشتند. می گفتند: هرجا معلمان را ببرید ما هم می آییم. او می گفت چند ماهی مدرسه تعطیل بود اما خانواده ها کلافه ام کردند. دیدم چاره ای نیست نمی توانم چشمم را روی کودکان بی گناه ببندم. کار را دوباره شروع کردم. ابتدا شاگردانم کم بودند اما به تدریج دوباره زیاد شدند. الان به حدود 90 دانش آموز  در سه شیفت رسیده است. در ادامه معلم در پاسخ به این سوال که هیچ کدام از بچه های افغانی نمی توانند به مدرسه بروند؟ این گونه پاسخ داد: چرا٬ اعلام کردند هرکس کارت دارد می تواند ثبت نام کند و باید 40 هزار تومان شهریه بدهد. بعد از چند روز دعوت نامه به بچه های افغانی دادند که سرپرستشان به مدرسه بیاید و به آنها گفتند که باید سرپرست 100 هزار تومان بدهد و برای هر نفر از خانواده اش هم 20 هزار تومان٬ تا برای سه ماه کارت شان تمدید شود. اگر کارت تمدید نشود باید از مدرسه بروند. تازه با این وجود بد رفتاری هم می کنند. برخی از مدارس اصلا افغانی ها را راه نمی دهند. توهین می کنند ...

بچه ها گفتند و گفتند از مشکلاتشان٬ آرزوهایشان :
ملیسا: من افغانستان را بیشتر دوست دارم اما به دلیل جنگ های داخلی و بی سوادی آنجا و بیکاری٬ پدرم یک باره تصمیم گرفت که به ایران بیاید. از سال 1380 که به ایران آمدیم احساس بیگانه بودن به من دست داد. از یک طرف به خاطر سرزنش دخترهای ایرانی که به من می کردند و از طرفی دیگر دوری از دوستان و محل تولدم من را خیلی رنج می داد. می خواهم از خود شما بپرسم آخر چرا؟ چرا شما با ما که همجنس و هم رنگ و هم نوع شما هستیم این کارها را می کنید؟ مگر فرق ما با شما چیست که برای مدرسه رفتن باید مالیات بپردازیم و بالاخره زندگی چیست؟ خود دل خوردن و زیر دیوار آرزو مردن. بالاخره باید سختی ها را تحمل کنیم .

سارا (11 ساله): به نام زندگی که خواست ما آواره کشورهای دیگری بشویم تا مزه سختی های زمین را بچشیم. من هیچ وقت اجازه ندارم از این زندگی لعنتی گلایه کنم... اما برایم خیلی سخت است که چنین رفتارهایی مانند توهین و فرق گذاشتن میان ما و مردم این کشور را تحمل کنیم... با همه ایم٬ از مردم ایران می خواهم که میان آدم ها فرق نگذارند. مگر نمی گویند بنی آدم اعضای یک دیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند؟ پس چرا با افغانی چنین رفتارهای زشت و نا پسندی می کنند؟ این ها کسانی هستند که فکر می کنند سطح فرهنگشان از همه دنیا بالاترست ولی باید بدانند که بی فرهنگ ترین آدم های روی زمینند.*